هر کدام از این کتابها بارها به زبانهای مختلف در سراسر دنیا ترجمه شده و مورد توجه بودهاند و میتوانند در روزهایی که اخبار بد از هر سو ما را احاطه کرده است، اوقات خوب و سرگرمکنندهای را برای ما رقم بزنند. فرشاد شالچیان با ترجمه روان و ساده خود سهم زیادی در معرفی این آثار و نویسندگانش به مخاطب ایرانی دارد. شالچیان متولد ۱۳۶۹ در تهران و دانشآموخته مترجمی زبان انگلیسی است. او غیر از ترجمه آثار ذکر شده کتابهای «موجها» نوشته کری لانزدیل و «نفرت بازی» نوشته سالی تورن را هم در کارنامه ترجمه خود دارد.
در خصوص داستانهای جنایی و معمایی و ترجمه این نوع ادبی با فرشاد شالچیان به گفتوگو نشستیم که میخوانید.
چه شد که به ترجمه کتابهایی در ژانر جنایی و معمایی علاقهمند شدید؟
از نوجوانی به خواندن داستانهای معمایی علاقه داشتهام. هیجان کشف گوشههای مختلف داستان و همچنین لذت حدس زدن ادامه ماجرا موجب میشد این ژانر را دنبال کنم.
رمانهای جنایی و معمایی امروز با رمانهای این ژانر در گذشته چه تفاوتی دارند. مثلاً آثار نویسندگان امروزی مثل ای. جی. فین یا ماری کوبیکا که شما دست به ترجمه آثارشان زدید با نویسندگانی مثل آگاتا کریستی یا کانن دویل خالق «شرلوک هولمز» به لحاظ ساختاری و محتوایی چه تغییراتی کرده است؟
تحول ساختاری در این ژانر بیشتر در زاویه دید راوی و خط زمانی روایت بوده است. در داستانهای کریستی و کانن دویل- که از شاخصترین نویسندهها در شکلگیری این ژانر بودهاند- معمولاً مخاطب با کارآگاه همراه میشود، به تدریج ابعاد مختلف جنایت را از زبان شخصیتهای مختلف و در قالب بازجوییهای کارآگاه کشف میکند و در نهایت پاسخ معماهای ریز و درشت را از کارآگاه داستان دریافت میکند. خط زمانی روایت هم معمولاً مستقیم و مطابق با ورود کارآگاه به ماجراست. اما در داستانهای جدید- به خصوص آثار قرن بیست و یکمی- مخاطب خود در مقام کاشف قرار میگیرد و جنبههای مختلف داستان را از روایتهای شخصیتها کشف میکند. نکته متفاوت دیگر وجود روایتهای غیرقابل اعتماد در داستانهای جدید است؛ به این معنی که راوی به دلایل گوناگون (دروغگویی، ناآگاهی و…) مسائلی را نقل میکند که مخاطب از نادرست بودن آنها مطلع است یا قرار است مطلع شود؛ چیزی که در آثار نویسندگانی مثل ماری کوبیکا و جیلین فلین زیاد دیده میشود و این نوع روایت دست نویسنده را برای غافلگیر کردن مخاطب بازتر میگذارد. در بحث محتوا شاهد پررنگتر شدن مسائل روانی و استفاده نویسندهها از اصول روانشناسی در داستانها هستیم. مثلاً کوبیکا در «دختر خوب» به سندرم استکهلم پرداخته و قهرمان و راوی داستان «زن پشت پنجره» از اختلالی به نام آگورافوبیا رنج میبرد.
آیا پیچیدهتر شدن انسان امروز سبب توجه نویسندهها به اصول روانشناسی بوده است؟
توجه عمومی به مسائل روانشناسی نسبت به چیزی که ۵۰ یا حتی ۳۰ سال پیش بود، بیشتر شده؛ پیدا کردن ریشههای روانشناختی رفتار مجرمان به منظور پیشگیری از وقوع جرم برای دستگاههای انتظامی و قضایی اهمیت پیدا کرده و همین مسئله موجب شده جامعه هم نسبت به این موضوع آگاهتر برخورد کند. ملموس بودن این مسائل در سطح اجتماع امکان پردازش و استفاده را برای نویسندگان ایجاد کرده است.
فکر میکنید مخاطب امروز نسبت به گذشته به خواندن آثار جنایی و معمایی اقبال بیشتری پیدا کرده است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید به آمار رجوع شود، اما به نظر من مخلوط شدن مؤلفهها و مضامین ژانرهای مختلف در داستانهای امروزی سبب شده دستهبندی کتابها بر مبنای ژانر به آسانی گذشته نباشد و در نتیجه مخاطبان امروزی حساسیت کمتری نسبت به سبک داستانها دارند.
آقای شالچیان، خواندن رمان جنایی و معمایی چه ضرورتی دارد؟ به نظر شما که چندین اثر در این ژانر ترجمه کردید چرا مخاطب باید به سمت مطالعه این نوع کتابها برود؟
به نظر من محدود شدن به خواندن نوعی سبک داستانی مشخص و از پیش تعیین شده، درست نیست. پیشنهادم برای هر کسی که به خواندن رمان علاقه دارد این است که انواع گوناگون داستان را تجربه کند. پایبند بودن به یک ژانر یا نویسنده خاص موجب از بین رفتن تدریجی لذت کتابخوانی میشود. خواندن داستان معمایی سبب فعالیت قوه تحلیل و استنتاج ذهن میشود. لذت کشف حقیقت سبب میشود مخاطب نتواند کتاب را زمین بگذارد. افراد زیادی هستند که کتاب خواندن را خستهکننده و حوصله سربر تلقی میکنند. هیجان دنبال کردن یک داستان جنایی میتواند نظر این دسته را تغییر دهد.
یک اثر جنایی خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشد و کدام یک از جنایینویسان امروز دنیا بیشتر مورد توجه است و آثارش ترجمه میشود؟
پیشبرد داستانهای جنایی بر مبنای ایجاد معما برای خواننده و همراه شدن با او تا رسیدن به پاسخ شکل میگیرد. بنابراین یکپارچه بودن روایت و وجود توضیح منطقی و عقلانی برای معماهای مطرح شده نکته بسیار مهمی در داستانهای جنایی است. عنصر تعلیق، ابزار اصلی نویسندگان سبک معمایی و جنایی است. هنر نویسنده در حجم تعلیقی است که در داستان به کار میبرد؛ اگر داستان نتواند خواننده را در میان دانستهها و نادانستهها معلق نگه دارد جذاب نخواهد بود و اگر این تعلیق بیش از حد ادامه پیدا کند مخاطب خسته خواهد شد و علاقهاش را از دست خواهد داد. به نظر من «ماری کوبیکا»، نویسندهای است که در استفاده از تعلیق و همچنین درهم آمیختن مضامین برای خلق داستان بسیار قدرتمند است، غافلگیر کردن مخاطب را دوست دارد و مهارت خاصی در ارائه روایتهای غیرخطی دارد. ترجمه شدن کتابهایش به زبانهای متعدد نشان میدهد که داستانهایش صرفاً محدود به فرهنگی خاص نیست و همه از خواندن رمانهایش لذت میبرند.
با توجه به اقبال مخاطب ایرانی نسبت به این ژانر، چرا نویسندگان به این نوع ادبی بیتوجه هستند؟
تعداد زیاد فیلمهای سینمایی و سریالها در این ژانر نشان میدهد نویسندگان ایرانی هم داستانهای معمایی و جنایی مینویسند اما معمولاً اثرشان را به شکل کتاب منتشر نمیکنند. این ممکن است نتیجه تصمیمهای ناشرها باشد که اقبال چندانی نسبت به چاپ رمان معمایی ایرانی ندارند.
ترجمه یک اثر معمایی و جنایی با ترجمه سایر آثار چه تفاوتی دارد؟
در آثار معمایی نویسنده تلاش میکند فضای داستان را هر چه رازآمیزتر کند، در نتیجه در این ژانر رازدار بودن هم به وظایف مترجم اضافه میشود؛ یعنی باید در برگرداندن متن سعی کند بدون لوث شدن نکات مدنظر نویسنده مفهوم را انتقال بدهد و داستان را پیش ببرد.
در حال حاضر مترجمان جوان زیادی وارد حوزه ترجمه شدهاند که میپرسند تحصیلات آکادمیک در ترجمه روان و خوشخوان مؤثر است یا تمرین و تجربه، پاسخ شما به این پرسش چیست؟
مشخصاً تمرین و تجربه اثر مثبتی روی کیفیت کار مترجم دارد اما علم آکادمیک ترجمه از به هم پیوستن قرنها تجربه افرادی که در شاخههای مختلف این رشته فعالیت کردهاند به وجود آمده است. ترجمه مفهوم گستردهتری از دانستن زبانهای خارجی است و تسلط به فوت و فن این رشته بدون داشتن تحصیلات آکادمیک بدست نمیآید.
یکی از مهمترین مشکلات امروز صنعت نشر مسئله قاچاق کتاب است که بیشتر بر آثار ترجمه چنگ انداخته است. قاچاق کتاب دامن آثار شما را هم گرفته است؟
بله متأسفانه نمونههایی از ترجمههای خودم را در بساط دستفروشها و دکههای کتابفروشی با تخفیف دیدهام که تحت نام اشخاص و انتشارات دیگری فروخته میشوند. برای اینکه معلوم شود این مسئله چقدر به دستاندرکاران تولید و نشر کتاب آسیب میرساند نظارت و تحقیقاتی لازم است که ظاهراً کسی قصد انجامش را ندارد.
نظر شما